ولایت فقیه در حکومت ما چرا؟
(( طلبه پاسخگو ))
««دوستان خوبم بیاییم همه با هم پرسشگری را تجربه کنیم.»»


بي ترديد تشكيل حكومت در جامعه ضروري بوده و خردمندان بر آن اتفاق نظر دارند. يكي از

اركان حكومت رهبري آن است. در خصوص گزينش رهبري راهكارهاي متعددي ارائه شده

است. در جوامع غير ديني، معمولاً رهبر سياسي از سوي مردم و يا خبرگان و يا نصب رهبر از

سوي حاكم قبل صورت مي‌گيرد. از سوي ديگر براي رهبر شرايط ويژه لحاظ مي‌شودكه اين

مسؤليت سنگين به شايسته ترين فرد واگذار شود. در انديشه سياسي مسلمانان نيز

راهكارهاي متعددي جهت گزينش رهبر ارائه شده است. انديشمندان اهل سنت عقيده دارند

كه رهبر سياسي جامعه بعد از پيامبر اسلام (ص) از سوي مردم و يا از سوي اصحاب اهل حل

و عقل[19] و يا حاكم قبل شكل مي‌گيرد[20] و شرايط مانند قانون داني[21]، عدالت[22] لحاظ

شده است. البته عصمت براي رهبر شرط نيست. در حوزة انديشه سياسي شيعي گزينش

رهبري با انديشه اهل سنت تفاوت دارد. شيعيان عقيده دارند كه در زمان حضور معصوم (ع)

رهبر از سوي خداوند شكل گرفته و عصمت و شرايط ديگر مانند عدالت[23]، قانون داني[24]

نيز لازم است: از اين رو بعد از پيامبر (ص) رهبر، امامان معصوم (ع) بوده و آنان از سوي خداوند

نصب شده‌اند. از سوي ديگر شيعيان عقيده دارند كه در زمان غيبت، فقيهان به طور عام با

رعايت ويژگي هايي مانند اجتهاد[25]، عدالت[26]، مديريت و ... از سوي معصومان (ع) با اذن

خدا منصوب مي‌شوند. البته در زمان غيبت براي مجتهدان عصمت شرط نيست. عدم عصمت

فقيهان با تعيين آنان به عنوان رهبر، از سوي شارع منافات ندارد؛ زيرا شرع براي فقيه شرايط

ديگر مانند عدالت را لحاظ كرده است كه با عدم آن، رهبر خود به خود عزل شده و لياقت رهبري

را ندارد. از سوي ديگر، شارع مقدس عصمت را تنها براي پيامبر (ص) و ائمه (ع) شرط دانسته

است. در جوامع ديگر نيز، كه رهبران از سوي مردم انتخاب مي‌شوند و تمام اختيارات حكومتي

را دارند، معصوم نيستند.

در اين جا اگر اين پرسش مطرح شود كه رهبران ديگر جوامع معصوم نيستند چگونه تعيين

مي‌شوند؟

در جواب بايد گفت: تمامي نظام هاي حكومتي شرايط خاصي براي انتخاب رهبر و حاكم مقرر

شده كه گزينش و انتخاب بر اساس آن معيارها صورت مي‌گيرد تا اشتباه و خطا كم شده و

بهترين ها انتخاب شوند. در جامعه ديني نيز اگر ولي فقيه رهبر نبوده چه كسي و با چه

شرايطي براي رهبري گزينش مي‌شد؟ جز اين كه رهبر از سوي مردم با شرايط خاصي گزينش

مي‌گرديد. عدم عصمت آنان منافات با تعيين مردم نداشت. در زمان غيبت، ولي فقيه با شرايط

خاص گزينش مي‌شود و مردم نيز حق نظارت بر عملكرد فقيه را داشته كه اين نظارت ضريب

اشتباه فقيه را به حداقل مي‌رساند. از سوي ديگر، در جامعه اسلامي ايران، مجلس خبرگان

رهبري وجود دارد كه عده‌اي خبرگان و كارشناسان هستند، كه هم رهبر  را با شرايط خاصي

انتخاب مي‌كنند و هم بر تمام فعاليت‌هاي او نظارت كرده و عزل و نصب رهبر را بر عهده دارند.

هرگاه رهبر كوچكترين اشتباه را انجام دهند و يا العياذبالله مرتكب فسقي شود، هم خود از

منصب الهي عزل شده و هم خبرگان بايد آن را عزل و به اطلاع مردم برساند؟ از اين رو گزينش

رهبري از سوي خبرگان مردم آن هم با شرايط خاص، هيچ منافاتي با عدم عصمت آنان ندارد؛

چنان كه در جوامع ديگر نيز رهبران غير معصوم از سوي مردم به عنوان رهبر گزينش مي‌شوند.

البته از ديدگاه شيعه، رهبري از اهميت ويژه‌اي برخوردار بوده و امامت ادامة رسالت است، از

اين رو شرايط خاصي براي رهبري ارائه شده كه با رعايت آن شرايط مشكل عدم عصمت ولي

فقيه نيز حل مي‌شود . بر اين اساس مي‌توان گفت : تعيين رهبري غير معصوم، آن هم با

شرايط ويژه كه ضريب اشتباه فقيه را به حداقل مي‌رساند، نه بر شارع مقدس مشكل آفرين

است و نه در جامعه ديني مشكل ساز است . آن چه متأسفانه جامعة اسلامي را دچار مشكل

كرد، خارج نمودن امام معصوم (ع) و فقيهان عادل از صحنة سياست بود. در صدر اسلام ، مردم

علي (ع) و ديگر امامان (ع) را رها كرده و دستورات شرع را ناديده گرفته بودند و در زمان غيبت

حق فقيهان عادل و قانون دان را غصب كردند. متأسفانه ناديده گرفتن حق معصومان (ع) و

فقيهان سبب شد كه رهبران ستمگر و قدرت گرا بر مسند قدرت قرار گرفته و جهان اسلام را

دچار مشكلات فراوان نمايند. در عصر حاضر فقيهي مانند امام راحل كه رهبري جهان اسلام،

به‌ويژه ايران اسلامي را بر عهده داشت، چه مشكلي به‌وجود آمد؟! با مقايسه رهبري يك فقيه

به نام امام خميني (س) با رهبران ستمگر ديگر كه مدت ها در ايران حكومت مي‌كردند، مي

توان دريافت كه فقيه، رهبر واقي جامعه بوده و تعيين چنين رهبري از سوي شرع، معقول ترين

و كار آمد ترين راهكار بوده است كه از سوي شارع مقدس به‌وجود آمده است.

 

اما قسمت دوم سوال یعنی ولایت فقیه در روایات:

 

 این دیدگاه  مسأله ولایت فقیه به زمان صدر اسلام یعنی سخنان پیامبر اکرم(ص) باز می‏گردد.

 

آن براینمونه: حضرت فرمود: اللهم ارحم خلفائی قیل یا رسول الله من خلفائک قال الذین یأتون

 

من بعدی یروون عنی حدیثی وسنتی؛ خداوند خلفای مرا رحمت کند عرض شد ای رسول خدا

 

خلفای شما چه کسانی هستند، فرمود: آنها کهبعد از من می‏آیند و حدیث و سنت مرا نقل

 

می‏کنند(شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، باب النوادر، حدیث5919، ج 4، ص 420، تحقیق علی اکبر غفاری)

حضرت علی(ع) نیز فرمود: العلماء حکام علی الناس(آمدی، غررالحکم و درر الحکم، حدیث506)

مقبوله عمر بن حنظله در طول تاریخ مورد استناد فقهای شیعه بوده است؛ از جمله در میان

 

متأخرین مرحوم محقق  نراقی در «عوائد الایام»، صاحب جواهر در «جواهر الکلام» شیخ انصاری

 

در «القضاء و الشهادات»، بحر العلوم در «بلغة الفقیه»،  مامقانی در «هدایة الانام فی حکم

 

الاموال الامام»، میرزای نائینی در «منیة الطالب»، سبزواری در «مهذب الاحکام» امام

 

خمینی(ره)  در «البیع»، آیت‏الله گلپایگانی در «الهدایة الی من له الولایة» آیت الله جوادی آملی

 

در «پیرامون وحی و رهبری» و بسیاری از  اندیشمندان دیگر قرار گرفته است.

  در این روایت، امام صادق(ع) می‏فرمایند: «... من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی

 

حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا، فلیرضوا به  حکما فأنی قد جعلته علیکم حاکما فاذا حکم

 

بحکمنا فلم یقبل منه فانّما استخفّ بحکمنا و علینا ردّ و الرادّ علینا کالراد علی الله وهو علی

 

حد  الشرک بالله.»، (اصول کافی، ج 1، ص 67؛ وسائل الشیعه، ج 18، ص 98).

  مرحوم کلینی به سند از عمر بن حنظله روایت می‏کند که: «از امام صادق(ع) پرسیدم: درباره

 

دو نفر از ما (شیعیان) که در باب  «دین» و «میراث» نزاعی دارند، آن گاه به نزد سلطان یا

 

قاضیان (قضات حکومت‏های جور) جهت حل آن می‏روند. آیا این عمل جایز  است؟ حضرت فرمود:

 

هر کس در موارد حق یا باطل به آن‏ها مراجعه کند، در واقع به سوی طاغوت گرفته و از طاغوت

 

مطالبه  قضاوت کرده است؛ از این رو آنچه بر اساس حکم او (که خود فاقد مشروعیت است)

 

دریافت می‏دارد، به باطل اخذ نموده است؛  هر چند در واقع حق ثابت او باشد زیرا آن را بر اساس

 

حکم طاغوت گرفته است، در حالی که خداوند امر فرموده است: که باید به  طاغوت کافر باشند

 

(و آن را به رسمیت نشناسند). خداوند متعال می‏فرماید: «یریدون ان یتحاکموا الی الطّاغوت و قد

 

امروا ان یکفروا به»  آنگاه عمر بن حنظله می‏پرسد: پس در این صورت چه باید کنند؟ امام(ع)

 

فرمود: باید به کسانی از شما (شیعیان) که حدیث و سخنان  ما را روایت می‏کنند و در حلال و

 

حرام ما به دقت می‏نگرند و احکام ما را به خوبی باز می‏شناسند (عالم عادل) مراجعه کنند و او را 

 

به عنوان حاکم بپذیرند. من چنین کسی را بر شما حاکم قرار دادم. پس هرگاه به حکم ما حکم

 

کند و از او پذیرفته نشود، حکم خدا  کوچک شمرده شده و مارد شده، و آن که ما را رد کرده و

 

آن که ما را رد کند، خدا را رد کرده است و چنین چیزی در حد شرک به  خداوند است». این

 

حدیث از جهت سند معتبر و مورد قبول فقهای شیعه است.

 

 

در تحف‌العقول حديثي از امام حسين‌(ع) در اين مورد نقل شده كه حضرت فرمودند: «مجاري

الامور بيدالعلمأ بالله الامنأ علي حلاله و حرامه‌; جريان كارها بايد به دست افرادي باشد كه عالم

به خداوند و امين بر حلال و حرام اويند.» قهراً اين افراد متخصص در دين الهي هستند كه

پاسدار حفظ احكام (حلال و حرام‌) مي‌باشند.

و يا در پاسخ سؤالاتي كه اسحق‌بن‌يعقوب در طي نامه‌اي از محضر شريف امام عصرـ ارواحنا

فداه ـ نموده آن حضرت فرمودند: «واماالحوادث الواقعه فارجعوا فيها الي راوة حديثنا فانهم

حجتي عليكم و انا حجة‌الله(79); در رويدادهاي آينده به راويان و متخصصان حديث ما رجوع كنيد

كه آنها از طرف من براي شما حجت مي‌باشند و من حجت خدا هستم‌.»

و مراد از «حوادث واقعه‌» تنها احكام شرعي نمي‌تواند باشد بلكه معناي وسيع‌تري دارد كه

شامل مسايل و مشكلات اجتماعي نيز مي‌شود. زيرا تعبير به «حوادث واقعه‌» در مورد احكام

شرعي بايد به علماي دين مراجعه كنند و نيازي به سؤال نبوده است‌.

اين دو نمونه‌، از روايات فراوان در اين زمينه مي‌باشد. از اين روايات روشن مي‌شود كه لزوم

رهبري جامعه خصوصاً در زمان غيبت كبري‌، مورد عنايت معصومين‌ بوده است و مسأله‌اي با اين

اهميت هرگز نمي‌توانسته مورد غفلت قرار گيرد. و به خصوص از ناحيه دين جامعي نظير اسلام

كه در تمام مسايل از جزئي‌ترين آنها تا مسايل كلّي توجه نموده‌، و براي هر يك حكمي بيان

نموده است‌. مسايلي از قبيل طهارت و نحوه تطهير، بحث مربوط به ديات‌، نماز، روزه‌، حج‌،

خمس‌، و.... حال آيا عقل سليم مي‌پذيرد كه تشكيل حكومت كه سبب اجراي بهتر و كامل‌تر

دستورات ديني و تكامل مردم مي‌شود، را مورد عنايت قرار نداده باشد و يا در مورد شرايط رئيس

حكومت‌، سخني به ميان نياورده باشد؟

لذا حضرت ولي عصرـ ارواحنا فداه ـ در زمان غيبت كبري‌، نواب خود را به طور عموم و با ذكر

صفات و ويژگي معرفي‌كرده‌اند و از مجموع روايات متعدد در اين زمينه‌، شرايط حاكم ديني

(ولايت فقيه‌) بدست مي‌آيد كه عبارتند از: تخصص و فقاهت در دين‌، تقواي الهي‌، دارا بودن

بينش سياسي و مديريت و شجاعت‌.

براي مطالعه بيشتر در مورد مبحث ولايت فقيه مي‌توانيد به كتابهاي زير مراجعه نماييد:

1ـ حكومت اسلامي  امام خميني(ره).
2ـ پرسش و پاسخ پيرامون ولايت فقيه (سه جلد)، آيت‌الله مصباح يزدي 3ـ ولايت فقيه  آيت‌الله جوادي آملي
4ـ وحي و رهبري آيت‌الله جوادي آملي
5ـ ولايت فقيه  حجة‌الاسلام هادوي تهراني
6ـ نگاهي گذار به ولايت فقيه محمد مهدي نادري قمي

پاورقی:
[1] علي بن محمد ماوردي، الاحكام السلطانيه، ص 33.
[2] همان.
[3] ر.ك: شرح نهج‌البلاغه ابن ابي اعديه، ج 3، ص 210 و الامامه و السياسه دنيوري، ج 1، ص 19.
[4] ر.ك: حسين علي منتظري، دراسات في ولايه الفقيه، ج 1، ص 289 - 300.
[5] ر.ك: امام خميني، ولايت فقيه، ص 51.
[6] همان، حسين علي منتظري، ولايت فقيه، ج 1، ص 288 - 300.
[7] ر.ك: حسين علي منتظري، ولايت فقيه، ج 1، ص 300 به بعد.
[8] همان، ص 288 - 300.
[9] اكمال الدين‌، ج 1 ص 483.



نظرات شما عزیزان:

حسین خالق پرست
ساعت9:33---21 اسفند 1389
سلام

دوست خوبم



من این جوابت را به پای کم آوردن و فرار از بحث نمی گذارم

چون نه شما که بسیاری دیگر که در مباحث قوی تر از شما هستند نیز واقعا جوابی در این موارد نداشته و ندارند



به هر حال یک چیزهایی در تاریخ ثبت می شود و جامعه شناسان تحلیل می کنندکه

کاریش نمی شه کرد

دوست عزیز اگر تمایلی نداری من هم دیگر به سراغت نمی آیم ولی شما هر وقت خواستی یادی از دوست خود کنی سری به ما بزن. خوشحال می شم

اما چند نکته در آخر که باید بگم

1- چون جنس حرفهای من شبیه به شما نیست دلیل نمی شود که آنرا مباحثه ندانی، و فقط سراغ همان مباحث که آشنا تر هستند بروی

2- دوست من پیشنهاد می کنم کمی عنوان وبت را محدود کن، اینطوری خیلی کلی هست حتی مراجع نیز اینگونه کلی وب طراحی نمی کنند، مثلا به موضوعات فقهی محدودش کن یا صرفا مسائل شرعی

3- بنده دوست شما هستم و قصد تخریب شما یا حمله به اعتقادات تورا ندارم .فقط یاد هر دو ما باشد که حقیقت را به گروه و لباس و خواستگاهمان نفروشیم.

با تشکر

دوست شما

حسین
پاسخ: با سلام و عرض ادب به شما دوست عزیز برادر خوب من سوال و اشکالی از شما ندیدم تا اینکه بخواهم جواب دهم تا اینکه ندادنش دلیل بر کم اوردن و فرار از بحث باشد در زیر نظر شما هنوز هست می توانید ببینید.فقط یکسری هوچی گری هست که خود بهتر میدانید بحث در مورد اونه جز ابطال وقت چیزی نیست.کمی واقع بین باشید. من تمایل به بحث دارم قبلا هم عرض کردم اما بحث مبنایی و درست هر طور هم که شما دوست دارید طبق صلاح دید خودتان تا نگویید با مباحث آشنای خودم. لازم به ذکر است که بنده در یک چت روم که کاملا مخالف نظام و رهبری هستند که بعضا در غرب هستند مناظره میکنم صوتی نمونه اش همون دیروز که ساعتها بحث کردیم.لذا بنده کاملا آشنای به دیدگاهای شما هستم و الحمدالله شما مذهبی و دینی هستید که اونها غالبا اینطور هم نیستند. خلاصه هر نوعی از بحث رو که دوست داشتید بنده در خدمتم. اما در مورد عنوان وبم باید عرض کنم که دقت نکرده اید. درست است که در بنر نوشته شده طلبه پاسخگو ولی اگر پست اول رو خوب مطالعه می کردید متوجه می شدید که نوشته شده به سوالات اعتقادی جواب داده می شود نه احکام شرعی و مشاوره ... بله بنده هم به شما با دید یک دوست نگاه می کنم و نه چیز دیگر.اعتقادات اصلی ما که الحمدالله مشترک است می ماند بعضی اعتقادات خاص که تفحص و تفقه در اونها برای رسیدن به حقیقت بسیار شایسته است. اما این عبارت: (فقط یاد هر دو ما باشد که حقیقت را به گروه و لباس و خواستگاهمان نفروشیم.) از شما بعید است چرا که تا حال باید دانسته باشید هر چند که قبلا هم عرض کردم حقیقت برای بنده قرآنو سنت رسول الله و سیره اهل بیت با عقل می باشد. لذا به این دلیل بود که عرض کردم باید مبنایی بحث شود تا بدانید که حقیقت چیست. با تشکر دوست شما : طلبه پاسخگو


حسین خالق پرست
ساعت16:41---18 اسفند 1389
سلام اخوی



خوبی ؟

امیدوارم سر حال باشی



حرفات هیچکدام جواب ندارد، چون اصلا سوالی مطرح نکردی

فقط تا تونستی تلاش کردی با شبه سوالاتی که کردی طرف مقابل را متهم کنی



دوست عزیز من که گفتم

اصلا ما و امثال ما انسانهایی بی خدا، بی دین، غرب زده، پیرو سروش( که اصلا بنده نیستم)، ملحد ، خام، شستشوی مغزی شده و هر چه تو بگی همان



اما شما ها چه کردید

منظورم صرفا تو نیستی بلکه همفکران مسلمان ، خدا پرست ، وطن دوست، عاقل ، اغفال نشده، ضد غرب زدگی ، و همه چیزهای خوب دیگست

باور کن همه را از ته دل گفتم و قصد مسخرگی نداشتم



شماها نه 30 سال نه 40 سال بلکه هزاران سال است که با ابزاری به اسم دین و با کلی سفسطه به تحمیق مردم کمک شایانی کردید، هر آخوند و طلبه و حتی مجتهدی را که مثل شماها فکر نکرده با ابزار بسیار قوی و مزورانه الحاد و شرک و بی دینی و جدیدا لغت جالب بی بصیرتی مورد عتاب و خطاب قرار داده اید، جامعه شناسی آخوندها و مدارس علوم دینی بسیار جالب توجه است که بنده به دقت بررسی می کنم



وقتی با خودی هایتان چنین می کنید وای به دانشگاهی و روشنفکر که دیگر خود شیطان هستند



اخوی جنس بحثهای تو همان جنس سفسطه آخوندی است که هزاران سال است، ادامه دارد

منتها جنس فکر ما عوض شده، یعنی دیگر پذیرای قدرت طلبی های شما نیست و حاضر نیست با 2 تا آیه و حدیث و اسم از پیغمبر و امام بردن، تحت شعاع قرار بگیره و تسلیم حدود تعیین شده توسط طبقه روحانیت برای بقیه به عنوان عوام قرار بگیره



برادر من

آخوندها و مدارس آنها در طول تاریخ و در تمام ادیان و مذاهب چه مسلمان و چه مسیحی و چه شیعه تا سنی و کاتولیک ویهودی، همه دنبال قدرت بودند

برای من هر آخوندی با تفکر شبیه به تو با آن آخوند یهودی (خاخام) که در اسرائیل هست فرقی ندارد، همه شما جنگ افروز هستید، خانمان بر اندازید،

چرا؟

چون مردم را ایدئولوژیک کرده به جان هم می اندازید و خودتان به عنوان طبقه رهبر در این میان لذت می برید. منتهی فرق شما با بقیه قدرت طلبان تاریخ اینست که از نام خدا و پیغمبر مایه می گذارید و هر کس هم که می میرد، نام شهید به او میدهید تا مقدس شود و بعد همه بخواهند بروند مثل او بهشت؟؟؟؟؟

نه برادر

من اطمینان دارم که شما نا خواسته از آنها دفاع می کنید وگرنه پسر خوبی هستید



اگر یک آخوند انسان درستی باشد خودش را در گیر طبقه روحانیت و اشتباهات آن نمی کند، همانطور که یک دانشگاهی نباید از اشتباهات دیگر دانشگاهیان بی خود دفاع کند.



البته هر دو این افراد به شدت توسط طبقه خود ترد می شوند یکی می شود ملحد دیگری تارک فکر و بی سواد.



ایدئولوژی دینی و طبقه روحانیت سالهاست و بلکه هزاران سال است که دارند در دنیا آتش افروزی می کنند و عوام الناس را با ترس از آخرت و تکلیف الهی و چه چه دنبال خود می کشند



بازهم می گویم این طبقه مثل نظامیان که در تمام دنیا زور گو ومستبد هستند در تمام دنیا اعم از یهودی و مسیحی و مسلمان ، سفسطه گر و قدرت زلب و جنگ افروزند



باز ما گفتیم شما قبول نکن

اصراری هم به قبول نیست اخوی

این نظر بنده است همین


پاسخ: با سلام و عرض ادب دوست عزیز اینطور بحث کردن ها و هوچی گری فایده ای ندارد.لذا بنده دیگر جواب این نکاتی که در بالا فرمودید رو نمی دهم. اگر اهل بحث هستید بسم الله و اگر نیستید لطفا در چنین وبلاگ هایی ما مشابه ما نظری ندهید که پاش نایستید.


زینب
ساعت7:49---18 اسفند 1389
سلام تشکر بابت ارسال جواب، یک موضوعی هست فکرم رو بعضی اوقات مشغول میکنه. اینکه ما از کجا باید باور کنیم که تاریخ حقیقت داره؟ بعضی اوقات یه حالتی بهم دست میده که به همه چیز شک میکنم به اینکه شاید اصلا شخصیتهایی که گفته شده مثل امام علی اصلا تو تاریخ نبوده یا اصلا پیامبری نبوده اینها حرفهایی بیش نیست و امثال اینها. میدونم این فکر رو شیطون تو سرم فرو میکنه همیشه هم وقتی فکر این چیز میاد توی سرم شیطون رو لعنت میکنم. این افکار ایمان رو متزلزل میکنه چطور میشه از این افکار رها بشم؟ ایا دعایی هست دررابطه با این موضوع؟

چطور میشه به چیزی که ندیده ایم ایمان داشته باشیم مثل روز قیامت؟


پاسخ: سلام به شما بزرگوار در واقع شما دو سوال رو مطرح فرمودید یکی اینکه چطور می شود به تاریخ اعتماد کرد و دوم اینکه چطور به چیزی که ندیده ایم ایمان داشته باشیم مثل روز قیامت؟ در مورد سوال اولتون عرض کنم که بحث بسیار مفصل است من اجمالا عرض میکنم و بعد آدرس می دهم که روجوع کنید و در اونجا که قبلا این بحث مطرح شده مطالعه کنید.آدرس: http://www.askquran.ir/showthread.php?t=8838 اما اجمالا اینکه تاریخ توسط هزاران نفر که در بین آنها متقی و مومن و غیر مومن بوده است نوشته شده است و با توجه به ملاکهایی درست و غلط بودن این نقل ها مشخص می شود و در نهایت اعتماد می کنند. این نوشته ها بررسی می شوند با شواهد و قرائن و ...تا در نهایت پذیرفته می شوند. در مورد روایات و احادیث که یک بحث دیگری می باشد که در علم رجال و درایه بحث می شود که خواستید در مورد این هم بحث خواهیم کرد. اما در جواب سوال دوم باید عرض کنم که هر چیزی که دیده نشود دلیل بر نپذیرفتن آن نیست مثلا ما عقل و هوش خود را نمی ببینیم ولی یقین داریم که موجود هستند .در مورد قیامت هم خوب باید عرض کنم که فعلا قابل رو ئیت نیست اما وجود آن در قرآن که کتابی می باشد یقینی و حتمی الصدور از خدا ثابت شده و همچنین در روایات هر چند عقل هم ثابت می کند قیامت را . بهترین راه برای رهایی از این افکار مطالعه و سوال کردن است که با فهم و درک آن برای شما وجود خدا و قرآن و اهل بیت و قیامت و...یقینی می شود و دیگر شکی برای شما به وجود نمی آید. اما از طریق عقل قیامت رو برای شما اثبات میکنم: زینب خانم تاكنون دلايل عقلي متعدد بر وجود معاد ايراد شده است كه در اینجا من به نمونه هايي از آنها اشاره ميکنم: 1ـ يكي از ملموس ترين دلايل عقلي بر معاد و جاودانگي روح "ميل به جاودانگي" در انسان است و از آنجايي كه در نظامات طبيعت هيچ ميلي گزاف و بيهوده نيست، مي توان اين ميل را دليلي بر بقاء بشر پس از مرگ دانست. اين كه ما از فكر نيست شدن رنج مي بريم خود دليل بر اينكه ما نيست نمي شويم." "قل تعالوا" آيتي است از جذب حق ما به جذبة حق تعالي مي رويم "اونامونو" نويسنده و اديب مشهور اسپانيايي در كتاب "درد جاودانگي" بدنبال آب حيات و سيراب نمودن عطش جاودانگي مي‌نويسد: "رفتار من بهترين دليل، دليل اخلاقي، بر شدت اشتياق من است. و اگر در محدودة اين عدم حتميت نهايي و لاعلاج، نتوانسته ام خود را از حقيقت آنچه بدان اميدوارم متقاعد گردانم، از آن است كه سير و سلوك چنان كه بايد خالصانه و مخلصانه نبوده است. ... و ايمان نيست كه شهيد مي آفريند، شهيدانند كه ايمان مي آفرينند ... چنان باش كه گويي فردا خواهي مرد، ولي خواهي مرد كه از نو زنده باشي." 2ـ عدل الهي ايجاب مي كند كه نيكوكاران و بدكاران كه غالباً در اين جهان در يك صف قرار دارند و حتي در عرصه هايي بدكاران برتري مي يابند و ارزشهاي كاذب و دروغين كه بجاي ارزشهاي حقيقي مي نشينند، از هم جدا شوند و بدكاران به اعمال خود برسند. قرآن كريم در سورة جاثيه آيه 21 مي فرمايد: "آيا آنا نكه مرتكب گناه شدند گمان كردند كه ما آنها را همچون كساني قرار مي دهيم كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند؟ كه حيات و مرگشان يكسان باشد؟ چه بد داوري مي كنند!" مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو يادم از كشته خويش آمد و هنگام درو اي خنك آن را كه پيش از مرگ، مرد يعني او، از اصل اين رز بوي برد پس "در هر حال اي عزيز، قدري از حال غفلت بيدار شو و در امر خود تفكر كن و صفحه اعمال خود را نگاه كن و بترس از آنكه اعمالي را كه به خيال خود عمل صالح است، از قبيل نماز و روزه و حج و ... خود اينها اسباب گرفتاري و ذلتت شوند در آن عالم، پس حساب خودت را در اين عالم تا فرصت داري بكش و خودت ميزان اعمالت را بر پا كن و در ميزان شريعت و ولايت اهل بيت (ع) اعمال خود را بسنج!" زان پيشتر كه عالم فاني شود خراب ما را ز جام بادة گلگون خراب كن 3ـ فيض و رحمت بي پايان الهي ايجاب مي كند كه فيض دائمي او با مرگ از انسان قطع نشود و تكامل افراد مستعد و شايسته همچنان ادامه يابد. قرآن اين مهم را با تعبير زيبايي بيان مي كند و در سوره "زخرف" آيه 24 مي فرمايد: "و انا الي ربنا لمنقلبون" بدون شك، ما در حركت، دگرگوني و انقلاب مداوم روح و نفس، بسوي پروردگار خويش، غايت و هدف جهان هستي، مراتب حيات را پشت سر مي گذاريم و در آخرين سير و آخرين مرتبه به جهان رستاخيز وارد شده و با طي منازل و موافق قيامت به سوي كمال مطلوب مي شتابيم. روح دارد بي بدن، بس كار و بال مرغ باشد در قفس، بس بي قرار باش تا مرغ از قفس آيد برون تا ببيني هفت چرخ او را زبون 4ـ چگونگي زندگي در حيات مادي و دنيوي نشان مي دهد كه غايت، مطلوب و نهايت كار انسان، اين جهان نمي تواند پس چگونه مي تواند بي هدف، حساب و كتاب، ميزان و پاداش، اين عالم ماده را پايان كار خود بداند. "افحسبتم انما خلقنا كم عبثا و انكم الينا لاترجعون" "آيا گمان كرديد، شما را بيهوده آفريده ايم و به سوي ما باز نمي گرديد." منابع و مآخذ: برگرفته از: 1ـ www.hawza.net مقاله "دلايل معاد" مكارم شيرازي 2ـ درد جاودانگي، اونامونو 3ـ اربعين، (چهل حديث) امام خميني (ره) 4ـ عدل الهي، استاد مطهري


سالار
ساعت22:55---16 اسفند 1389
سلام آقای فلاح ...به روزم ومنتظر نظر ارزشمند جنابعالی..لطفا"تشریف بیارین

دخترتنها
ساعت8:37---16 اسفند 1389
سلام ببخشيد من ديروز واستون پيام خصوصي گذاشتم و يه سوال پرسيدم اگه خوندين لطفا جواب بدين
پاسخ:
با سلام و عرض ادب
اگر صیغه شرعی خوانده اید دیگر شما نباید به او اعتراض کنید و او حقش هست و شما هم سخت گیری نکنید.تحریک شدن شما هم هیچ اشکالی ندارد.صرف تحریک شدن هیچ اشکالی ندارد اما اگر به اوج لذت برسید که ارگانیسم تعبیر می کنند غسل واجب می شود.

اما پاسخ سوال دوم شما: خواهرم اگر صیغه نخوانده اید این کار شما حرام است و عذاب الهی رو به دنبال خواهد داشت و حتما باید این رابطه رو ترک کنید و الا به خاطر ثانیه هایی که میگذرد و باهم هستید گناه برای شما نوشته می شود. اگر پدر و مادر شما در جریان هستند خودتون صیغه محرمیت بخونید اگر نیستند در جریان بگذارید و الا رابطه شما حرام است. اینکه او ناراحت میشود مهم نیست شما ممانعت کنید ناراحت شد شما هم بگویید اسلام به من اجازه نداده و فقط از طریق شرعی. اما یک نصیحت به عنوان برادر بزرگتر: این افراد که من نمونه شان را زیاد دیده ام بهشون اعتمادی نیست چرا که با انواع حرفها و دروغها محبت دختر را جلب میکنند و به امید ازدواج از اونها سوء استفاده می کنند و بعد از مدتی که ارزاء شدند راحت دختر را به بهانه های مختلف رها می کنند. چرا که دختران بنده محبتند و پسران بنده شهوت. اما اگر نه واقعا قصد ازدواج دارید سریع اقدام کنید و با هم صیغه شرعی بخونید با اجازه پدر و مادر تا شما هم خیالتون راحت باشد. شما از کجا میدونید که او شما رو رها نمی کند اگر صرف محبت و حرف های ظاهری باشد که همه از این محبت های دروغی و ظاهری بلد هستند. خلاصه با احتیاط جلو برید.


زینب
ساعت18:18---14 اسفند 1389
سلام و خسته نباشید

میدونید من تا الان به جوابم نرسیدم و اصلا جوابی ندیدم و نخوندم چون اصلا سوال من بین نظرات نیست انگار که حذف شده و وقتی نظری نیست پس جواب زیر سوال هم نیست، بی زحمت جواب رو به ایمیلم ارسال کنید ممنون. همون سوال یهود و فلسطین رو عرض میکنم
پاسخ: با سلام چرا نظر شما و جواب بنده در صفحه دو نظرات هست دقت بفرمایید حتما می بینید.


حسین خالق پرست
ساعت18:01---14 اسفند 1389
سلام پسر گلم



داری خیلی تند میری نه؟



من که داعیه پاسخگویی و اسلام و دفاع از آن را ندارم

ولی تو که داری چرا؟

پس جادلهم بالتی هی احسن چه شد اخوی

نمیگم مثل امام صادق باش ولی حداقل تلاش که میتونی بکنی

من آیا به تو برچسبی زذم که فلانی یا چه و چه؟؟؟

تو داری پرخاش می کنی نه مباحثه



اگر من خروجی دانشگاه هستم یا هر جای دیگر که تو بدت می آید گویا !!!!

چه اشکالی دارد که به تو مطالعه چند شاخه از علوم را پیشنهاد کنم؟؟؟/



تو هم بخوان شاید تو هم نظ راتت عوض شد



من از مباحثه نمی ترسم ولی تو چرا از خواندن این علوم هراس داری



اخوی من ادعایی در فقه ندارم ولی گویا شما معنی شکسته نفسی را نمی دانی

اخوی من آنقدر فقه خوانده ام که بدانم به کسی تهمت نزنم ولی گویا شما؟؟/

دوست عزیز از این لاک دفاعی بیا بیرون

از اشتباهات دیگران دفاع نکن

آخرت خود را بخاطر دنیای دیگران نسوزان

تو بجای اینکه دنبال مباحثه و فک زدن باشی که من در آن چیزی جز سفسطه ندیدم و اصلا فضیلتی در آن نیست، کمی مطالعه کن



اطمینان داشته باش که تو با این اوضاعی که من ازت می بینیم نه تنها به اسلام کمکی نمی کنی که بدت همه را فراری می دهی



اخوی باز هم خودم و شما را نصیحت می کنم به مطالعه بجای مجادله و سفسطه



دوری کن از این فضایی که در آن هستی



من گمراه و گناهکار و شستشو مغزی شده!!! قبول ولی تو چی؟

ما که فقط به اعتقادات شما شک کردیم و بهت انتقاد کردیم ، اینگونه برخورد می کنی وای بر دیگران

به نظرم اسم وبلاگت را بگذار

هرچه من میگم همونه

شک کنی فکت را پایین میارم



در هر حال اخوی از کجا می دانید که بنده از حوزه رفتم

شاید دیگر طلبه نیستم

ولی تو که هستی داری چه میکنی

حرفهای فقها را حفظ کرده و پس خودشان می دهی ؟؟؟ یا ادبیات عرب را به روش 10000000 سال پیش می خوانی؟؟؟

جای تعجب است که شما با علوم جدید سر دعوا دارید

هرکه علوم جدید را خواند و با شما موافق نبود می شود گمراه ا... اکبر از این استدلال

آیات و احادیث را به نفع خود ترجمه می کنید و نمی هراسید از آخرت

من از آیات و لاحادیث مایه نمی گذارم ولی تو بی پروا اینکار را نمی کنی بازهم ا... اکبر

خلاصه این ذاهی که می روی به نا کجا آباد است اخوی

ما که گفتیم


پاسخ: با سلام بنده تند نرفتم عزیز به خطا نروید کما فی السابق. بنده هیچ پرخاشگری و تندی نکردم این برداشت شخصی شماست.ما داریم بحث میکنیم به نحو احسن شما که باید با اصول مباحثه خوب آشنا باشید. دوست عزیز ممنون از معرفی این کتابها ولی خوب است بدانید که بنده غریبه با این مباحث نیستم،این کتب رو دیدم و مطالعه کردم .حتی تاریخ فلسفه غرب رو بنده بطور دقیق و کامل گذرانده ام.و با تمام تز فکری اینها در زمینه اصالت جامعه و ...آشنا هستم. بر چه اساسی میگویید اشتباه دیگران ،چرا بدون دلیل می فرمایید ،خوب بفرمایید تا ما هم بدانیم کجا اشتباه شده است که خیلی بزرگان و علما و علامه ها از آن غافلند و شما هوشیار. بنده در لاک دفاعی نیستم من پیرو دلیل و مدرک و عقلم که موید شرعی است که اهل بیت علیهم السلام فرمودند.و آخرت من هم اگر پیرو اینه باشم تضمین است. دوست خوبم بنده ادعایی ندارم ولی مطالعه هم کردم ،حال نکته ای است بفرمایید.ظاهرا این شما هستید که مطالعه ای نداشته اید و فقط میگویید مطالعه کن و...این سفسطه از جانب شماست یا من!!!!!!!! شما هر اسنی برای و بلاگ بنده مناسب می دانی بگذار اما بنده اینجا بحث علمی با دلیل و مدرک میکنم و اجبار هم نیست بالاخره در آخر یکی مغلوب خواهد شد که مشخص می شود. دوست عزیز این دیدگاهای شما و سروش و امثالهم هم اگر نمی دانید لازم است عرض کنم تقلب از همان دانشمندان قرنهای سابق است خیلی به خودتون افتخار نکنید. مگر شما پیرو اهل بیت و قرآن نیستید پس با این نگرش شما ما نباید به سخنان اونها که برای هزران سال قبل است اهمیتی دهیم و دوست عزیز پیروی از فقها در واقع منشا آن عقل است شما دیگه چرا؟؟؟؟؟؟ بنده با علوم جدید مخالفتی ندارم اصلا اما مثل شما هم نیستم که چشم و گوش بسته زیر بار کج فهمی های علوم جدید بروم مگر اینکه موافق سیره پیامبر و اهل بیت باشد. شما این آیات و روایات رو ترجمه کن، این گویییییییییییی و این میداننننننننننننننننننن. نا کجا آباد شهریست که در آن سکنی گزیده اید در خواب غفلید. ألَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ


حسین خالق پرست
ساعت15:17---14 اسفند 1389
دوست گلم

دقیقا میدونستم این حرف را می زنی

بالاخره ما هم طلبه بودیم و بازیهای مباحثه را بلدیم

اما من با این حرفت تحریک به پاسخگویی و مباحثه نمی شم



اما اگر تو اون بیت را دقیقا خونده بودی و بهش فکر کرده بودی متوجه می شدی که من چی گفتم؟؟

در هر حال بحثی نیست ولی در آینده نزدیک

خیلی چیزها مشخص می شود، اما به خدا اگه کمی از لاک دفاعی بیرون بیایی و فکر نکنی که باید چون طلبه ای از همه مسائل غلط مرتبط به اسلام دفاع کنی تازه خیلی چیزها برات روشن می شه

من اصلا اجباری نمی بینم که از همه چیز دفاع کنم

و یا تورا متقاعد کنم، هر کس به راه خود

من تقریبا تمام کتابهایی را که تو در حوزه خوندی یه تورقی کردم

این ادعا نیست

اما پیشنهاد می کنم کمی اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی و تاریخ اروپا و ایران و جامعه شناسی سیاسی بخون

به خدا این ره که می روی به ترکستان است

از ما گفتن
پاسخ: با سلام مجدد به شما مباحثه بازي نيست بلكه راه رسيدن به حق است. با اين حرفتون مشخص است كه اهل مباحثه هم نبوديد. لازم به تحريك شما نيست چون شناخته شده ايد و بزرگان شما هم مثل سروش همين رويه را داشته اند و دارند كه از مناظره ترس دارند و فراريند. بنده بيت رو خوب خواندم اما مصداقش رو چون خوب مباحثه نفرموده ايد ندانسته ايد به چه كسي تطبيق دهيد.اين رو دوستان ديگر خوب مي فهمند. به آينده نيازي نيست الان هم همه چيز معلوم است.شما هم احتمال بديد كه به خطا رفته ايد. دوست عزيز چون فقط تورق كرديد الان اينگونه به بي راهه رفته ايد اگر در كنار تورق مطالب رو عمقي ميخوانديد و مباحثه ميكرديد و از حوزه نمي رفتيد الان در هدايت بوديد. اين فلسفه سياسي غرب و تاريخ اروپاست كه شما رو شتشوي مغزي داده است .و البته خودتون هم تقصيري نداريد . انشالله اگر علوم انساني در دانشگاه ها درست شود ديگر خروجي هاي مثل شما كمتر خواهد شد. ره تركستان به دهكده شما ختم ميشود عزيز. ألَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ


حسین خالق پرست
ساعت10:34---14 اسفند 1389
سلام اخوی

خوبی

کلی پاسخ کنار گذاشتم که بگم ولی پشیمان شدم،

فقط یک شعر به یادگار، از خانم پروین اعتصامی.و دیگه به مباحثه احتیاجی نیست، از طرف یک طلبه سابق :



مارا به چوب و رخت شبانی فریفته اند

این گرگ سالهاست که با گله آشناست
پاسخ: سلام اين حرف شما انشاالله به منزله فرار از بحث كه نيست.از پاسخ هاتون مي فرموديد استفاده ميكردم.


عبدالزهرا
ساعت10:11---14 اسفند 1389
سلام برادر بزرگوار
بروزم مطلب ما و خدا منتظر حضور گرمتون
و استفاده از نظر ات آموزنده شما بزرگوار هستم
از سوالای دوستان و جوابهای مستندشما که موجب شده بر اطلاعات ما بیفزاید تشکر میکنم و در پیش خداوند ماجور باشین
در پناه حق
التماس دعا


ستاره
ساعت8:13---12 اسفند 1389
سلام برادر بزرگوار خداقوت



سوال: محدوده روابط خویشاوندان محرم تا چه حدی است مثلا عمو و دایی با خواهر زاده و برادر زاده مونث خود چگونه روابطی باید داشته باشند و لمس کردن وبوسیدن انها چه حکمی دارد همچنین ایا مجاز می باشند که در محافل خانوادگی محارم با هم فیلمهای خانوادگی و موسیقی های محرک ببینند و گوش دهند ؟؟؟ برادر بزرگوار لطفا اگه میشه در اسرع وقت به سوالم جواب دهید و اگه میشه جوابو در نظرات وبلاگم هم درج بفرماییید خیلی از شما سپاسگزارم خداوند یارو یاورتون .....
پاسخ: با سلام به شمابزرگوار.ببخشيد اگر دير شد لوكس بلاگ وبلاگ ها رو بالا نمي اورد. بوسيدن محارم همديگر رو حرام نيست اما خوب اگر عمو يا دايي جوان هستند بهتر ترك اين كار است. محارم اگر فيلمهايي رو ببينند كه در آن فيلم هم فقط زنان محرم باشند اشكالي ندارد.اما اگر در فيلم به جزء زنان محرم زنان نامحرم بدون پوشش باشند ديدنشان جايز نيست و حرام است فقط براي مردان. موسيقي هاي محرك در همه جا حرام است چه محارم و چه غير محرام .حتي خود شخص تنهايي گوش دهد باز هم حرام است.


منتظر
ساعت1:13---12 اسفند 1389
سلام جناب فلاح

من بایداز دوستم خیلی ممنون باشم که منو با وبلاگ شما اشنا کرد

یه سوالی ازتون داشتم البته من نمی دونم که شما از لحاظ حوزوی در چه سطح علمی هستید

ببخشید قصدجسارت ندارم ولی دوست دارم بدونم سوال های شرعی و اعتقادی خودم رو از چه کسی می پرسم

یه سوال ازتون داشتم

مگر در دین ما نیامده برای مجازات کسی که مثلا قتل کرده اعدام است??? پس چرا مختار از قاتل های بی رحم امام حسین به طور غیر شرعی انتقام گرفت

مثلا دست وپاهای انها رو برید و زنده زنده در اتش انداخت

مگر نه اینکه قاتل امام علی با همان یک ضربه شمشیر مجازات شد

حالا می خواستم بدونم کار مختار درست بوده ??

شرعی بود ?!با توجه به اینکه سریالش رو هر هفته می ده این سوال خیلی ذهن من رو در گیر کرده

یه مطلب دیگه

من چند روز پیش از شما سوال پرسیدم گویا شما قسمت دوم سوال من رو اشتباه متوجه شدید

سوال درست رو دوباره پرسیدم اما شما پاسخی ندادید

امکانش هست اون سوال هم دوباره پاسخ بدید

با تشکر و خداقوت



پاسخ: باسلام و عرض احترام مجدد بنده طلبه بيسوادي هستم و علم زيادي ندارم ما كجا و بزرگان و علماي حوزه كجا.اما سوالات رو دقيق و مستند و طوري كه قانع شويد عرض ميكنم.از اين لحاظ به دلتون ترس راه نديد ومطمئن باشيد. در مورد سوالتون چند تا نكته عرض ميكنم كه جواب براتون مشخص بشه: 1. اصل قیام و مجازات قاتلان بی رحم خاندان پیامبر(ص) امری پسندیده است ؛ امام نیکویی اصل ، تاییدی بر شیوه و چگونگی انتقام نیست. 2. آن طوري كه از تاريخ استفاده مي شود مختار قبل از قيام كساني را به مدينه فرستاد و آنها همراه محمدحنفيه(پسر اميرالمؤمنين و عموي حضرت سجاد(ع)) خدمت امام سجاد رسيدند و حضرت اجازه اين كار را دادند و عموي خود حنفيه را نماينده خود در اين كار را قرار دادند قريب به اين مضمون فرمودند اگر يك برده سياه زنگي هم براي طرفداري و انتقام از خون ما قيام كند مورد رحمت خدا و مأجور خواهد بود. بعد از قيام هم مرتبا گزارش عمليات مختار به امام سجاد عليه السلام مي رسيد و مورد تأييد قرار مي گرفت و حتي يك مورد هم ننوشته اند كه امام(ع) كارهاي او را مورد انتقاد قرار دهد حتي وقتي سر بريده عبيدالله بن زياد را به محضر امام سجاد(ع) آوردند حضرت مشغول خوردن غذا بودند و فورا به سجده افتادند و فرمودند وقتي ما را همراه زنان و سرهاي شهداء و سر پدرم وارد مجلس اين ملعون كردند، مشغول صرف غذا و شراب بود و شايد حضرت همانجا نفرين كردند و از خداوند خواستند و خدا هم اينچنين مكافات كرد. در روایتی آمده است: هیچ زن هاشمیه ای بعد از شهادت امام حسین(ع) موهایش راشانه و خضاب نکرد تا زمانی که مختار سر ابن زیاد را برای امام سجاد(ع)فرستاد. و هیچ روزی امام سجاد(ع) خوشحال تر از روزی که مختار سر ابن زیاد رابرای امام سجاد(ع) فرستاد نبود. حضرت به شکرانه این خبر خوش یک بار شتر خرماصدقه داد. در روایات ما ستایش های فراوانی شده، از آنان که سبب شادی وخوشحالی مومنی شوند ! حال قضاوت کنید اجر و پاداش کسی را که دل امامی را شادکند!! در روایتی دیگر حضرت امام باقر(ع) فرمود: به مختار ناسزا نگویید چون او قاتلین ما را به سزای عمل ننگین آنها نشاند و زن های بی شوهر ما را شوهرداد و در شرایط تنگدستی مختار ما را کمک کرد. در روایتی آمده امام باقر(ع) در «منی » مشغول تراشیدن سر بود. دراین هنگام شخصی اجازه خواست و وارد شد و خواست دست امام(ع) را ببوسد امام(ع) پرسید توکی هستی ؟ او گفت من پسر مختارم، امام باقر(ع) از او تجلیل کرد، سپس خدمت امام(ع) درد دل کرد که خیلی علیه پدرم سخن گفته می شود. امام (ع) فرمود چه می گویند؟ او گفت: می گویند مختار کذاب است. حضرت با رد این اتهام تجلیل شایسته ای از مختار کرد و خدمات او را برشمرد! 3. شايد بعضي از جزئياتي كه در بعض تواريخ غير معتبر مثل مختارنامه آمد مثل انداختن فردي در ديگ روغن زيتون و مانند آن ساخته هاي دست دشمنان مختار باشد كه خواسته اند چهره قيام اين مرد بزرگ را مخدوش نمايند. و در آخر نكته اي ديگر عرض كنم: اولا، دفاع از مختار هرگزبه معنای مطلق کردن او و مهر تایید بر همه کارهای او نیست. چه بسا بتوان این کار را از اشتباهات مختار حساب کرد. ثانیا، نهی از «مثله » در روایات به صورت مطلق نیست، بلکه در شرایط عادی است، ولی اگر وضعیت به گونه ای شد که چاره ای جز آن نبود، هم شرع و هم عقل اجازه چنین کاری را می دهند. خوشبختانه در روایتی هم که نهی از مثله و برخی از امور دیگر آمد یک استثنادارد: «الا ان تضطروا الیها; مگر به اینها اضطرار پیدا کنید.» چه می دانیم شاید مختار در وضعیتی بود که برای زهره چشم گرفتن از دشمنان اهل بیت بایدصاعقه وار عمل می کرده و این گونه عمل کند. و به گفته بعضی از محققان «امروزوقتی ما داستان کشتار مختار پسر ابی عبیده ثقفی را می خوانیم اگر سری به کتاب های حقوقی زده باشیم، ممکن است چنان انتقامی را تا حدی خشن بدانیم و بگوییم چرا چنان کردند؟ یکی را چون گوسفند سر بریدند. یکی را شکم پاره کردند. دیگری را که تیری به فرزندی از فرزندان حسین افکنده و آن جوان دست را سپر ساخته وتیر دست و پیشانی او را شکافته بود همان کیفر دادند، دیگری را در دیگ روغن جوشان افکندند، دست و پای آن یکی را به زمین دوختند و اسبان را از روی اوگذراندند، چنان که نوشته اند در یک جا 248تن که در قتل حسین و یاران او شریک بودند این گونه کیفرها چشاندند. مااین داستانها را می خوانیم در آن نوعی قساوت می بینیم، اما باید دانست قضاوت مردم سیزده قرن بعد در باره کردار پیشینیان درست نیست. دیگر آن که چون خشم انقلاب زبانه زد معیارها دگرگون می شود، انقلاب معمولا با خشم و قساوت همراه است، بلکه اگر خشم با انقلاب همراه نباشد، انقلاب نیست....»


زینب
ساعت20:10---10 اسفند 1389
سلام

جناب فلاح خسته نباشید، یک مدتی نبودید؟؟؟؟ راستی جواب سوال ما چی شد؟؟


پاسخ: سلام مجدد زينب خانم من جواب سوال شما رو خيلي وقت پيش داده بودم تقريبا 6 روز پيش ظاهرا جوابم اونموقه save نشده بود.تعجب كردم كه نوشتيد منتظر جوابيد ولي وقتي ديدم متوجه شدم درست فرموديد.ببخشد اين لوكس بلاگ خيلي اذيت ميكنه.بخاطر همين احتمال داره وبلاگ رو جابه جا كنم. جواب رو زير سوال نوشتم مي تونيد ببينيد.


عبدالزهرا
ساعت17:07---10 اسفند 1389


باعرض سلام مجدد خدمت برادر بزرگوار

این سوالا مطرح میکنم چه بسا برای بعضی دوستان نیز پیش بیایید مطرح مینماییم ؟

اصل سوال من این است شاید در سوال قبلی واضح مطرح نکردم مومنین مومنان صالحین و صالحان نیز میتوانند شفیع شوند؟

خداوند به امام حسین علیه السلام کرامتی عطا نموده است که به هیچ یک از انبیاء نیز عطا ننموده است

این قبول دارم حتی شاید شما یا هرکس دیگری که به خدا نزدیک است در روز قیامت میتواند شفیع باشد و نیز انبیاء و ائمه اطهار نیز دارای شفاعت می باشند

اما مثل اینکه شفاعت امام حسین علیه السلام از آنهابالاتر است؟

1- روایتی است مادری فرزندی داشت خیلی آن را اذیت و ناراحت میکرد چند بار فرزندش نصیحت کرد خواهش کرد اما گوش بردار نیست با تمام تحمل که مادر به فرزندش داشت تحمل و صبرش تموم شد در حال پخت نان بود غضبناک شد دعا کرد خداوندا جان من را یا فرزندم رابستان ومن را راحت کن خداوند جان فرزندش گرفت در عالم خواب بود دید که فرزندش در عذاب و درد وحشتناک قرار گرفته به دلیل غضب مادرش،حضرت محمد (ص) پیش مادر امد شفاعتم شاملت میشود از فرزندت گذشت کن شفاعتش رد کرد-امام علی علیه السلام آمد مانند حضرت محمد (ص) شفاعتش رد کرد حضرت فاطمه سلام الله علیها و امام حسن علیه السلام شفاعتشون رد کرد رسید به امام حسین علیه السلام پیش آن مادر آمد من حسینم شهید کربلا شفاعتم نصیبت میکنم از فرزندت گذشت کن در عذاب وحشتناکی است مادر میگفت نوک زبونم بود تا شفاعتش رد کنم دیدم بالای سرم فرشتگان دور میزدن اگر شفاعت حسین رد کنی همین الان جانت خواهیم گرفت که از ترس از فرزند خود گذشت

2-روایتی است لولا خرجت من نار جهنم ذره فی هذا الدنیا لحرقتها و ما فیها و لو سقتت دمع محب علی مصیبت الحسین (ع) علی نار جهنم لا طفعتها( اگر از آتش دوزخ ذره ای در این دنیا خارج شود این دنیا را خاکستر خواهد کرد اما اگر اشکی بروی مصیبت امام حسین جاری شود و روی آتش دوزخ فرود آید آن را خاموش خواهد کرد.)

با تشکر از زحمتها و جنابعالی


پاسخ: با سلام .بله شفاعت منحصر به امامان نيست بلكه اولياي خدا و شهداو...نيز شفاعت مي كنند.اما رد مورد امامان و مخصوصا شفاعت امام حسين دلايل خاص داريم كه شفاعتشون بيشتر و گسترده تر است به دلايل مختلف.طبق آيات قرآن شفيعان روز قيامت عبارتند از انبيا‌‌‌‌‌‌‌‌ ، ملائكه و شهيدان . البته منظور از شهادت در اينجا كشته شدن در ميدان جنگ نيست بلكه شهادت بر اعمال است و شهدا در آيه 143 سوره بقره به معني گواهان روز قيامت است . همچنين مومنين نيز از شفيعان روز قيامت به شمار مي آيند زيرا خداوند تعالي در آيه نوزدهم سوره حديد خبر داد كه مومنين نيز در روز قيامت ملحق به شهدا مي شوند . اما دليل شفاعت شهدا در روایات متعددی مطرح شده و امری مسلم و مورد قبول است و در روایات به این موضوع اشاره شده است. قال رسول الله : يشفع الشّهيد في سبعين من اهله شهيد هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت مي کند. ( کنز المعال، ج4، ص401، حديث 11119) عن الصّادق عليه السلام عن آبائه انّ رسول الله قال : ثلاثه يشفعون الي الله يوم القيامه فيشفّعهم : الانبياء ثمّ العلماء ثمّ الشّهداء. امام صادق عليه السلام از پدران خود از پيامبر اکرم نقل فرمود : سه گروهند که روز قيامت شفاعت مي کنند و شفاعت آنها مورد پذيرش خداوند قرار مي گيرد، انبياء و علما و شهداء. ( بحار الانوار، ج97، ص14، حديث24 )


حسین خالق پرست
ساعت9:53---9 اسفند 1389
سلام



حاجی، سید، آقا، سرور، بلبل،مجتهد جامع الشرایط



برادر اخوی



بی خیال، بی خیال

خودتم به اینهایی که گفتی معتقدی

اگه خوب فقه را خوندی که خدا به دادت برسه

اگه هم خوب نخوندی که دعا می کنم خدا به شما و ما و همه یک چشم باز بده تا همه چیز را درست ببینیمپاسخ: با سلام.اين همه القاب چه خبره .همون اولي كافي بود به اسمم دقت ميكردي ميدونستي كه سيد نيستم يا به عمامه. بله به اين نوشته ها معتقدم عجيب.خواستيد دعوتتون ميكنم به مناظره در چت. به قول آيت الله كاشف الغطا كسي كه فقه بخونه و ولايت فقيه رو نفهميده باشه مزه فقه رو نشيده. بله دعاي خوبي كرديد خدا به شما و ما و همه یک چشم باز بده تا همه چیز را درست ببینیم.كاري نكنيم كه علي زمانه رو خوارج تنها بگذارند.


زيباي پنهان
ساعت21:36---8 اسفند 1389
با سلام!
ممنون از اينكه خبرم كرديد.


منتظر منتقم
ساعت21:01---8 اسفند 1389
سلام بر شما پاسخ: سلام قابلي نداشت.انشاالله مفيد و موثر باشد.

عبدالزهرا
ساعت14:38---8 اسفند 1389
باعرض سلام و ادب خدمت برادر بزرگوار آقای فلاح

چرا همه عالم فریاد میزنن خداوندا شفاعت حسین نصیب ما گردان؟

1-مگر حضرت محمد (ص) حبیب خدا لقب گرفته و به درچه پیامبری رسیده چرا نمیگن شفاعت حضرت محمد (ص) نصیب ما گردان؟

2- مگر مولای متقیان حضرت علی علیه السلام( قسیم الجنه و النار، تقسیم کننده بهشت و دوزخ )و (قال سلونی قبل ان تفقدونی لاننی عندی علم الاولین و الاخرین سرداد و از من سوال کنید قبل از اینکه مرا از دست دهید...). چرا فریاد نمیزنن شفاعت امام علی علیه السلام نصیب ما گردان؟

3-حضرت زهرا سلام الله علیها سیده نساء العامین مادر امام حسین علیه السلام است که در کتاب موسوعه الدعیه که روایت شده است که بر در جهنم بایستد و هرکه محب او و خاندان پاکش است اجازه دارد از جهنم خارج گرداند و وارد بهشت نماید چرا نمیگن شفاعت حضرت زهرا سلام الله علیها نصیب ما گردان؟

4- واقعیت بگم در زمان امام حسن علیه السلام مظلوم واقع شد و در این زمان خود ما محبان اهل البیت علیهم السلام در حق آن حضرت کوتاهی میکنیم و در پیش مانیز مظلوم واقع شده ؟

چرا فقط شفاعت حسین علیه السلام سر میدن ؟



در پایان با کمال تشکر و قدردانی از شما برادر بزرگوار

از این امر خیری که انجام میدهید و به جوانان این فرصت داد ه اید که بتوانند درباره مسایل دینی اعتقادی و مذهبی خود که برای آنها جای سوال است با کمال خلوص نیت و جواب میدهید


پاسخ: با سلام به شما بزرگوار اولا اينكه شفاعت منحصر به امام حسين نيست و ديگر معصمومين و حتي غير معصومين شفاعت ميكنند. ثانيا اينگونه نيست كه ما شفاعت رو فقط از امام حسين درخواست كنيم.نه خير.بلكه ما در ايام محرم از خدا ميخواهيم حضرت زهرا شفاعت كنند در اواخر سفر رسول خدا و در ايام شبهاي قدر امير المومنين.لذا ما از همه اين بزرگواران در خواست شفاعت داريم. اما بيشتر از امام حسين طلب شفاعت ميخواهيم كه علت دارد و آن اينكه عاشورا و يا ايام ديگري كه براي امام حسين(ع) عزاداري مي‏شود، به پيروي از سنتي است كه خود ائمه اطهار(ع) به آن مبادرت نموده‏اند. علت مسأله اين نيست كه شيعه براي آن حضرت مقام برتري قائل شده باشد، بلكه به جهت اهميت والاي نهضت اباعبداللّه‏(ع) است كه الگويي تاريخي، تمام عيار و همه جانبه براي همه عصرها و نسل‏ها است. به عبارت ديگر قيام خونين حسيني و حوادث پس از آن سرمايه عظيم و گرانبهايي است كه با تمام توان بايد در پاسداشت و بزرگداشت آن كوشيد. هر اندازه نام و ياد حسين(ع) و خاطره‏هاي عاشورا بيشتر و بهتر زنده بماند، جوشش خون آن حضرت و قدرت انگيزش، انقلاب آفريني و سازندگي آن نيز بيشتر است. از همين رو همه امامان(ع) و اولياي دين بر بزرگداشت آن تأكيد نموده‏اند. علاوه بر آن كه يكي از عوامل انگيزش گريه و عزاداري شدت مظلوميت است كه در واقعه كربلا مظلوميت امام حسين(ع) و خاندان پيامبر(ص) در بالاترين شكل خود تجلي كرد و ظلم و قساوت دشمنان اهل‏بيت پيامبر(ص) در بدترين شكل خود به نمايش گذاشته شد. در روايتي از امام صادق(ع) آمده است: «... لايوم كيومك يا اباعبدالله يزدلف اليكن ثلاثون آلف رجل يدعون انهم من امه جدنا محمد(ص) و ينقحلون دين الاسلام فيجتمعون علي قتلك و سفك دمك و انتهاك حرمك؛ اي ابا عبدالله [مصيبت] هيچ روزي مانند روز تو نخواهد بود سي هزار نفر به سوي تو هجوم مي‏آورند ادعا مي‏كنند كه از امت پيامبرند و خود را به دين اسلام منتسب مي‏كنند [اما] براي كشتن تو و ريختن خون تو و بي‏احترامي به خاندان تو جمع مي‏شوند».


عاطفه (طلوعی دوباره)
ساعت11:18---8 اسفند 1389
سلام

پوزش از اینکه دیر پاسخگو بودم مشکلی پیش آمد.

ممنون از حضور گرم و پر مهرتان.

و متشکر از نظرات ارزنده تان.

سپاسگزارم که پاسخ سوالم را جوابگو بودین.



علی (ع) فرمود: ایمان بنده راست نباشد مگر آنکه اعتمادش به آنچه نزد خداست بیشتر از اعتمادش به آنچه نزد خودش است، باشد.



منتظر حضور مجددتان هستم.

موفق و شادکام باشین.

در پناه حق

[گل][گل]
پاسخ: سلام خواهش ميكنم وظيفه بود. چشم حتما مزاحم خواهم شد.


رویا
ساعت14:39---7 اسفند 1389
سلااااااااام از هدیه عید ممنون .. جالب بود ممنون که آپ میکنید خبر میدید یاعلی پاسخ: سلام قابلي نداشت انشا الله مفيد باشد.علي هم يار و همراهتون.

دخترتنها
ساعت8:14---7 اسفند 1389
سلام برادر عزيز.من جواب سوالمو گرفتم.ممنون كه جوابمو دادين.من وب شما رو به دوستام معرفي مي كنم.
پاسخ: سلام الحمد الله.ممنون از زحمتتون.


سید محمود
ساعت1:12---7 اسفند 1389
سلام

از حضور شما سپاس گزارم

من غلط بکنم علما رو نقد کنم

عرض بنده اینه که خیلی چیزها برای اعتراض و انتقاد وجود داره و خوب نیست که علما این مسائل رو نادیده بگیرن

ایشون هم میتونستند به مقلدانشون بگن تا این تصاویر رو نبینند.
پاسخ: سلام دوست عزيز شما بزرگواريد بنده هم چنين جسارتي نداشتم. بله ولي علما ناديده نگرفتن صداي اعتراض آنها به گوش نمي رسد.در مورد پخش تصوير حضرت عباس(ع)بنده هم با عدم پخش آن موافقم و حضرت آقاي وحيد درست تصميم گرفتند و دوستتون احساسي برخورد كردند با اين قضيه


منتظر
ساعت17:06---6 اسفند 1389
سلام جناب فلاح

من تازه به جمعتون پیوستم

به نظرم وبلاگ مفیدو جالبی دارید

یه سوال

شما فقط به سوال های عقیدتی جواب می دید یا به سوال های شرعی هم جواب می دید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ: سلام.به جمع ما خوش آمديد.بنده تخصصم سوالات اعتقاديست و اگر بلد باشم احكام رو هم جواب ميدهم..


روسیاه
ساعت23:56---5 اسفند 1389
سلام

به روزم بامصیبت رأس انور امام حسین(ع)و تکلم حضرت زینب(س) با سر مبارک آن حضرت[گل]

اگر فرصت کردید تشریف بیاورید

یاعلی
پاسخ: سلام چشم حتما خدمت ميرسم.


خط شکن
ساعت22:56---5 اسفند 1389
سلام بر خط شکنان عرصه دین و فقاهت

دوستتون داریم

با افتخار لینک شدید اگر دوست داشتید لینکم کنید
پاسخ: سلام به شما بزرگوار.ممنونم از لطفتون.با كمال ميل لينك خواهيد شد.


نجوا
ساعت21:19---5 اسفند 1389
"سلام
خسته نباشيد.
واقعا جوابهايتان عالي است.
از دوستان هم ممنون هستم كه سوالهاي خوبي مي پرسند.
چه خبرهاست خدايا كه ندارم خبري
كو مرا خضر رهي تا كه نمايم سفري
با كه گويم كه چه ها مي كشم از دست دلم
با تو گويم كه ز احوال دلم باخبري
ياعلي


مرجان دریا
ساعت16:13---5 اسفند 1389
درود بر شما





من پرسش های زیادی دارم ..اما میترسم با طرح آن بیشتر گمراه شوم و چشم هایم را بر روی حقیقت ها ببندم..من توفیق یافته ام که پرده هایی که جلو چشمانم بوده کنار بزنم و حق را از باطل تشخیص بدهم و این با نماز شب خواندن ها و ختم قرآن بدست آورده ام..<


پاسخ: با سلام اين ديدگاه درستي نيست .چون پرسش ها را بايد پرسيد تا در ذهن كهنه نشوند كه بعدها باعث آزار و اذيت و حتي گمراهي نشود.


زهرا وار...
ساعت16:13---5 اسفند 1389
هو الحق

سلام عرض شد



ممنون که به وبم سر زدید.



با اجازتون لینکتون میکنم.



ببخشید توی دو پست قبلی نشد که پیام بذارم به خاطر همین به این پستتون اومدم.



در راه ترویج عقاید و شعائر اسلامی موفق و پیروز باشید.

در پناه خدا.

یا حق.
پاسخ: سلام ممنونم بزرگوار.بنده هم شما رو لينك خواهك كرد.


بنده خدا
ساعت14:39---5 اسفند 1389
سلام و عرض ادب و احترام....

باری دیگر با موضوعی دیگر بروز هستم....

با موضوع :





افسردگی روی چه نقاطی از بدن تاثیر می گذارد ؟



و به همراه چند کلیپ در پایان این پست....

منتظر حضور همیشه گرم و صمیمی شما هستم....

موفق و پاینده باشید...پاسخ: سلام چشم حتما مزاحم مي شوم.


حسینعلی خالصی
ساعت12:32---5 اسفند 1389
سلام علیکم

خداقوت برادر، امیدواریم در این جبهه همیشه موفق و پیروز باشی.

امید است خداوندمتعال به ما هم چشم بینا، گوش شنوا، و قلبی بدون غرض مرض عنایت کند تا حقایق را ببینیم و بشنویم و از سودای جان بپذیریم، دین مبین اسلام را در زندگی خویش جاری و ساری کنیم باشد که مورد رضی خداوند متعال قرار گیریم
پاسخ: سلام.ممنو.نم دعا بفرماييد تا خدا ياريمون كند.دعاي خوبي كرديد ما هم آمين مي گوييم.


دختر آفتاب
ساعت11:47---5 اسفند 1389
سلام
خدا قوت ÷اینده باغشید و برقرار


عبدالزهرا
ساعت10:00---5 اسفند 1389
سلام آقای فلاح

آپم فرشته ای بنام مادر گرچه طولانی است اما خواندن .....

منتظر حضور سبزتون

التماس دعا


پاسخ: سلام چشم حتما خدمت ميرسم.و انشاالله تا آخر ميخونم.موفق باشيد.


ناشناس
ساعت9:57---5 اسفند 1389
سلام برادر بزرگوار

عده ای از پسر و دختر باهم دوست هستند و این امر براشون مبهم باشد

1- حکم آن چیست

2-گرچه باهم رابطه نامشروعی نداشته باشند جایز است یا نه؟

3-مجرد یا متاهلی تغییر در حکم دارد؟

4- همدیگه نبینند و از طریق تلفن یا پیام باهم ارتباط داشته باشند چطور:

5- هرجا که نیاز به توضیح بیشتر است زحمتش بکشید ممنون

در پایان از این امر خیرتون کمال تشکر دارم






پاسخ: سلام به دوست ناشناسم.جواب سوالات رو به ترتيب عرض ميكنم: 1- اگر دوست باشند حرام است و جاي ابهام ندارد بلكه اين شيطان است كه امر را بر آنها مبهم مي كند.چون در اين رابطه حتما مفسده هست و به گناه مي افتند. 2- در هر صورت اشكال دارد ملاك در حرمت تنها رابطه نامشروع به معناي خاص نيست. همين كه با هم دوست هستند اين خود اسمش رابطه نامشروعه. 3-مجرد و متأهل هم فرقي نمي كند. 4-اگر رابطه آنها تلفني يا پيام باشد مادامي كه مفسده و ترس از افتادن به حرام نباشد اشكالي ندارد.ولي از هزار مورد هم يك مورد پيش نمياد كه مفسده نداشته باشه و ترس از افتادن به حرام نداشته باشند چرا كه غالبا اين رابطه ها ابتدا از تلفني و پيام بعد حضوري و افتادن به حرام است در تلفني هم حرفهاي تحريك آميز زده مي شود مخصوصا از ناحيه مردان. 5- بنده به دختر تنها هم عرض كردم دختران و حتي پسران سعي كنند به هر نحوي كه شده از اين رابطه منصرف شوند.چرا كه در زندگي حتما ضرر خواهد كرد اين رو تجربه و آمار طلاق ميگه نه بنده . پسرها بنده شهوتند و دختران بنده محبت و اين هميشه باعث اغفال دختران مي شود .


دخترتنها
ساعت7:55---5 اسفند 1389
سلام برادر عزيز.ممنون كه جوابمو ميدين.جواب سوالمو تو وبتون بذارين يا تو قسمت سوالات جوابشو بنويسين.
پاسخ: سلام. اولا وجوب غسل تنها بخاطر نزديكي نيست كه واجب مي شود بلكه همين كه شخصي به اوج لذت برسد به هر نحوي كه باشد چه با شوهر خود و چه خدايي نكرده با نامحرم غسل بر او واجب است. ثانيا رابطه تلفني با نامحرم كه حتما مفسده دارد حرام است.ولي اگر با نامزدش يا شوهرش باشد اشكالي ندارد. حال در هر دو صورت يعني چه شوهر خود باشد يا پسر نامحرم اگر پشت تلفن به اوج لذت(اورگانيسم)برسند چه دختر و چه پسر غسل براي هر دو آنها واجب است. خواهر بزرگوار دوستتون رو سعي كنيد به هر نحوي كه شده از اين رابطه منصرف كنيد.چرا كه در زندگي حتما ضرر خواهد كرد.پسرها بنده شهوتند و دختران بنده محبت و اين هميشه باعث اغفال دختران مي شود.


طلبه پاسخگو خطاب به دختر تنها
ساعت1:02---5 اسفند 1389
سرکار دختر تنها با سلام به شما

بزرگوار شما نه آدرس وبلاگ و نه ایمیل دادید. حال با توجه به اینکه سوالتون خصوصیه من جواب رو چطور به شما برسانم؟؟؟؟؟؟


روسیاه
ساعت0:52---5 اسفند 1389
سلام
دعا کنید نزد خدا روسفید باشم.
ممنون از پاسختان
زین پس احتیاطا ماء الشعیر نمی نوشیم.
التماس دعا
یاعلی مدد


روسیاه
ساعت19:59---4 اسفند 1389
سلام

خسته نباشید.

می خواستم بپرسم خوردن ماء الشعیر(دلستر) چه حکمی دارد؟
پاسخ: با سلام به شما دوست عزیز من سوالی که از مراجع شده و نظراتشون رو خدمتتون عرض می کنم: سوال: آیا نوشیدن ماء الشعیر های موجود در بازار اسلامی و تولید کشور ایران جایز است ؟ جواب : آیة الله خامنه ای: جواب:اگر مسکر یا فقاع باشد، حرام است ولی خوردن آب‌جو طبّی مانع ندارد. آیة الله مظاهری: جواب:جایز است. آیة الله شیرازی: جواب:از اهل خبره تحقیق شود که پزشکی است و (فقاع) نباشد. آیة الله مکارم شیرازی: جواب:در صورتی که مست کننده نباشد اشکالی ندارد. آیة الله صافی گلپایگانی: جواب:اگر جو را به طریقی که در سابق اطباء دستور می دادند و به آن ماء الشعیر می گفتند بجوشانند اشکال ندارد اما آنچه از جو گرفته می شود به آن آب جو می گویند حرام است. آیت الله شاهرودی: جواب :آری ولی بنده(فلاح) خودم احتیاطا نمی خورم.


فاطمه
ساعت14:52---4 اسفند 1389
ای خدای من ! قدرتی که از معصیت بازگردم ندارم
مگر آنکه تو به عشق و محبت مرا بیدار گردانی.
اللهم عجل لولیک الفرج
از دعوتتون ممنون


زینب
ساعت11:28---4 اسفند 1389
سلام اقای فلاح خوب هستید؟

دو روز پیش با یک گفتار عجیبی برخورد کردم. داشتم تفسیر ایات 246 سوره بقره رو تو کتاب امثل (مکارم شیرازی)میخوندم که موضوع درباره بنی اسرائیل و وضع اون موقعشون که پیامبر اشموئیل(اسماعیل) نبیشون بود رو توضیح میداد. میگفت که در اون موقع قدرت بنی اسرائیل خیلی کم شده بود و وضع خوبی نداشتند و دشمنانی داشتند که از عهدشون بر نمی اومدند جالب این بود که من خوندم که می گفت به خاطر این ضعف هم فلسطینیها زمین هاشون رو ازشون گرفته بودند!!! عجب داره نه؟؟؟ ما تا حالا شنیده بودیم که کمتر از یک قرن پیش یهودی ها اومدند و زمین های فلسیطینی ها رو غصب کردند اما خیلی عجیبه که تو تفسیر گفته قرن ها پیش فلسطینها زمین های یهود رو گرفتند و میشه گفت اصلا این زمینها در اصل ما یهود بوده و فلسیطینیها غصبش کردند و یهود بعد از قرنها به زمنیشون رسیدند. شاید نتیجه گیری من اشتباهه من که خیلی گیچ شدم. یعنی ممکنه این زمینها در اصل ما یهود بوده باشه؟ و این همه حرفهای بدی که در باره یهود زده میشه همش تهمت باشه؟؟؟ خدایی نکرده این برداشت رو نداشته باشید که من طرفدار یهودم نه،اما....ممکنه ما اشتباه کرده باشیم و اصلا در اصل فلسطین اون ادم بده باشه نه یهود؟؟؟؟
پاسخ:
سلام به زیب خانم .ممنونم الحمد الله نفسی میاید و میرود.خدا رو هزاران بار شاکرم.
سوالتون رو خوب برسی میکنم و جواب میدم به زودی.



سلام مجدد زينب خانم من جواب سوال شما رو خيلي وقت پيش داده بودم تقريبا 6 روز پيش ظاهرا اونموقعه جوابم save نشده بود.تعجب كردم كه نوشتيد منتظر جوابيد ولي وقتي ديدم متوجه شدم درس فرموديد.ببخشد اين لوكس بلاگ خيلي اذيت ميكنه.بخاطر همين احتمال داره وبلاگ رو جابه جا كنم.
پاسخ: اين كه آقاي مكارم چي گفته و دقيق منظورش چي بوده بايد كتابش بررسي بشه كه من نديدم.ولي بعيده منظورش اون چيزي باشه كه شما فهميده ايد چون اين حرف ها و شبیه به این همانند هولوکاست و تبلیغ آن در سطح بین الملل است که توانسته اند نه تنها فلسطین را با وجود توحشهای بی نظیر خود به اشغال در اورند بلکه با این ادعاها و مظلوم نماییهایی چون هولوکاست دروغین هم اکنون نبض امنیت , اقتصاد و سیاست جهانی را بدست گرفته اند . در حالیکه حتی با استناد به منابع و کتب دینی و تاریخی یهود کذب بودن این ادعاها به روشنی ثابت میشود و اینکه قوم یهود و نژاد عبرانی که حتی این نژاد اصالتا عرب بوده اند کمتر از دویست سال آنهم بصورت پراکنده و با عنوان مهاجر و یا اشغالگر توانستند در این سرزمین ساکن باشند . اینجاست که نقش رسانه های دروغپرداز صهیونیستی که حتی به مخاطبان خود فرصت تحقیق و کنجکاوی در این زمینه را نمیدهد با تبلیغات تسلسل وار و شیطانی خود تاریخ را به نفع سیاستهای ضد بشری خود واژگونه جلوه میدهد . مطلب زیر بخشی از تاریخ فلسطین است که حتی ادعاهای صهیونیستها و کتب دینی و تاریخی آنها را در زمینه مالکیت بر فلسطین در نظر گرفته است . « اولین نشانه از وجود انسان در فلسطین مربوط به دوازده هزار سال قبل از میلاد است . در سرزمین فلسطین که حاصلخیزی خاکش زبان زد بود، نژادی موسوم به نژاد دریای مدیترانه ساکن بودند در طی سالها مهاجرتهای سامی ها از شبه جزیره العرب به بخشی از این سرزمین آغاز شد که نخستین گروه مهاجر، آموری ها و کنعانیان بوده اند . کوچ سامی ها به فلسطین طی چهار دوره صورت گرفته است مهاجرت کنعانی ها از تبار کنعان بن سام بـن نـوح علیه السلام می باشند. این گروه در حـد فاصل هزاره های سوم و چهارم پیش از میلاد از جزیره العرب همجوار فلسطین به این منطقه مهاجرت کردند این گروه ساکنان اصلی فلسطین محسوب می شوند و سرزمین فلسطین به واسطه نام آنها ”ارض کنعان” لقب گرفت و در سرتاسر فلسطین از جمله در صحرای نقب و غور اردن استقرار پیدا کردند ، نام کنعان بر عربیت آنان دلالت دارد ومشابه نام قبایل آنزمان قحطان، عدنان، غسان است. کنعانیها از اقوام باستانی عرب به شمار می روند. حتی عهد عتیق تورات، فلسطین را ”سـرزمین کنعان” نامیده است در قرن سیزدهم پیش از میلاد قبایل جنگجویی از جزیره کرت و دریای اژه وارد فلسطین شدند که نام اصلـی آنـان ” Pelest ” بود . پلست ها نام خود را بر این دیار گذاشتند و تا به امروز به همین اسم یعنی ”فلسطین” نامیده می شود . پلست ها، دشت ساحلی از غزه تا حیفا را تصرف کردند. آنها همچنین شهرهای کنعانی نظیر عسقلان، غزه و اسدود و غیره را به تصرف خود درآوردند و بدین ترتیب فلسطینی ها با ساکنان اصلی یعنی کنعانی ها پیوند خانوادگی برقرار و تا آستانه ملت واحد پیش رفتند. فلسطینی ها جذب آیین کنعانی شدند و الهه آنها دایگون، بعل و عشتار)را می پرستیدند . یبوسی ها و فنیقی ها نیز در حدود 2500 سال پیش از میلاد به فلسطین مهاجرت کردند. یبوسی ها و فنیقی ها که از سلاله کنعانی ها محسوب می شوند در قدس و حومه آن سکنی گزیدند. آنها شهر قدس را بنا نهاده و ابتدا آن را ” ایبوس” و سپس ” اورسالم” نام نهادند. فنیقی ها در سواحل شمال فلسطین و در لبنان مقیم شدند . ”معینی ها ” نیز شهر کنونی غزه را در شمال غزه باستانی ساختند. درآن زمان غزه باستانی مخروبه بود . بنابراین تا به اینجا خبری حتی از یک عبرانی هم نبوده است . حضرت ابراهیم خلیل الله (ع) متعاقب شروع دعوت خود ، شکستن بت ها و رویارویی اش با نمرود فرمانروای مشرک که او را به درون آتش انداخت و به مشیت الهی از آن نجات یافت حوالی 1900ق.م. به منظور صیانت از دین خود، به همراه برادر زاده اش یعنی حضرت لوط (ع) به فلسطین هجرت کردند. حضرت ابراهیم (ع) در شهر ”شکیم” واقع در نزدیکی نابلس اقامت کرد و از آنجا به شهر دیگری و سرانجام در شهر حبرون (الخلیل) اقامت کردند. پس از مدتی حضرت ابراهیم (ع) به همراه همسرش سارا به مصر عزیمت کرد و حکمران آن دیار بانو ”هاجر” را به ایشان پیشکش نمود . حضرت بعدها با هاجر ازدواج کرد و از ایشان صاحب فـرزنـدی بنام حضـرت اسماعیل (ع)} شدند . حضرت ابراهیم (ع) همچنین سیزده سال بعد از همسر اولش یعنی سارا صاحب فرزندی شدند و نام اسحاق را برای او برگزیدند. حضرت سپس هاجر و اسماعیل (ع) را در مکه سکونت داد و با مساعدت فرزندش حضرت اسماعیل (ع) کعبه را ساخت. با فوت سارا حضرت ابراهیم (ع) در الخلیل قطعه زمینی را ازکنعانی ها خریداری کرد تا مزاری برای همسرش بنا کند . حضرت ابراهیم (ع) تا زمان درگذشتشان در فلسطین بودند و در غار مکفیله واقع در نزدیکی شهر حبرون (الخلیل) به خاک سپرده شدند. حبرون بعدها به نام حضرت ابراهیم تغییر نام پیدا کرد . اما عبرانی ها که از شرق آمده بودند با عبور از رود اردن بخشهایی از فلسطین را اشغال کردند. به دلیل عبور آنها از رود اردن و کوچ نشینی دائم آنها نام عبرانی به آنها داده شد . عبرانی ها حوالی سال 1020 ق.م. مملکتی را برای خود در مناطقی از فلسطین دایر کردند . شاؤول (طالوت) اولین پادشاه عبرانی در جنگ جلبوع به دست فلسطینیان کشته شد . فراعنه مصر نیز به منظور تامین مرزهای شمالی خود و پیش از آن که توسط ”هکسوس” شکست بخورند، بر بخشهایی از فلسطین و سوریه حکومت می کردند. هکسوسی ها در اصـل از تبـار آموری ها و یا قبایلی هستند که از جزیره العرب کوچ کرده اند. اما وقتی فراعنه دوباره بازگشتند و هکسوسی ها را شکست دادند و از مصر بیرون راندند، از یهودیان و نوادگان آنها که به همراه حضرت یعقوب و دوازده فرزندش به این منطقه آمده بودند، در کنار هکسوسی ها در برابر فراعنه مصر قرار گرفته بودند، انتقام گرفتند. در نتیجه (یهودیان) به نـاچـار از مصر گریختند و به همسایه آن یعنـی فلسطیـن کـوچ کردنـد. یهود در تورات مدعی است که خداوند از زبان حضرت ابراهیم (ع) وعده فلسطین را به یهود داده است و این وعده الهی به یعقوب (اسراییل) بن اسحاق بن ابراهیم پیامبر منتقل شده است. به ادعای یهود در حوالی 1800ق.م. خداوند با ”اسراییل” مبارزه می کند و ”اسراییل” سه بار خداونـد را مغلـوب می سازد و وقتی ”اسراییـل” متـوجـه می شود، آنکه را به زمین زده بشر نبوده و خداوند است از برخاستن از روی سینه او سرباز می زند و از وی می خواهد سرزمین فلسطین را به او، فرزندان و دودمانش بدهد که خداوند با تهدید و اجبار می پذیرد و متعهد می شود. حضرت یعقوب و فرزندانش که چادر نشین بودند به خاطر خشک سالی و گرسنگی که منطقه آنها را در بر گرفته بود، برای ملاقات یوسف (ع) و خرید گندم رهسپار مصر می شوند . حضرت یعقوب (ع) به فلسطین باز می گردد و در همان جا فوت می کند. اما فرزندانش در مصر ماندگار می شوند تا این که به همراه موسی (ع) از مصر می گریزند و بقیه ماجرا … از اینجا هم به خوبی استنباط میشود که اگر فلسطین سرزمین حقیقی برای عبرانیها بود پس چرا حضرت یوسف و برادرا نش دوباره به آن باز نگشتند ؟ در حالیکه صد ها سال در مصر باقی ماند ند تا اینکه به دلیل ظلمهای فرعون به همراه حضرت موسی از مصر خارج میشوند در راه به دلیل نافرمانیها و بهانه جوییها خداوند آنان را مجازات میکند و برای این مجازات خداوند از طریق حضرت موسی به آنها امر میکند که اگر میخواهند خداوند آنانرا مورد بخشش قرار دهد باید به سرزمین فلسطین وارد شوند و مردم این خطه که از مردمان با صلابت و سر سختی بودند را دعوت به دین موسی کلیم الله کنند یهودیان که از ورود به فلسطین بیمناک بودند، شرط می کنند تا زمانی که مردم قدرتمند این دیار خارج نشوند، وارد آن (فلسطین) نخواهند شد و خطاب به موسی کلیم الله میگویند: تو و خدایت بروید با آنها بجنگید و پس از پیروزی شما ما وارد سرزمین فلسطین خواهیم شد. که درنتیجه مورد غضب الهی واقع وچهل سال در صحرای سینا سرگردان می شوند. منابع: کتاب « تاریخ اورشلیم (بیت المقدس)» نوشته سید جعفر حمیدی -انتشارات امیر کبیر کتاب « مسجدالاقصی و بیت‏المقدس‏» نوشته جمیل موحدخوئی -انتشارات : نمایشگاه و نشر کتاب در این مورد کتابها و مقالات بسیارند حتی از نویسندگان غیر عرب و غیر مسلمان سایت انگلیسی تاریخ فلسطین http://www.palestinehistory.com


عاطفه (طلوعی دوباره)
ساعت10:03---4 اسفند 1389
سلام

وبلاگ جالب و مفیدی دارین.

موفق و سربلند باشین.

اجرتون با خدا.

سوال: انفاق مال یعنی چه؟ و دلیل انفاق مال؟ انفاق مال در حق چه کسانی باید صورت گیرد ؟ آیا انفاق واجب است ؟

(دیدگاهتون در این مورد ؟؟)

در مورد وبلاگم هم نظری بدهین.

با تشکر

در پناه حق

پاسخ: با سلام و عرض ادب «انفاق» يعني از آنچه كه انسان بهره‏اي دارد، به ديگران نيز ببخشد. انفاق انواعي دارد كه از جمله آنها انفاق مالي، علمي و اخلاقي است. پس انفاق مال هم مشخصه با تعريف بالا. دلیل انفاق مال: 1. انفاق باعث رقّت و صفای قلب می‌شود: 2. انفاق، موجب تقویت روحیه‌ی ‌ایثار و بخشش در انسان‌ می‌گردد: 3. جهاد با مال، تجارتی ‌سودمند با خداوند است: 4. جهاد با مال، باعث رستگاری ‌هر دو دنیا می‌گردد : 5. انفاق، شُکر نعمت‌های ‌الهی ‌است: و... انفاق عبارت است از خرج کردن و بخشیدن مال در راه خدا برای کسانی که به آن نیاز دارند. از دقت در آیات قرآنی و روایت های اهل بیت علیهم السلام به خوبی این حقیقت معلوم می شود که انفاق یکی از اصول مهمّ تربیتی و نیز سیاست های لازم و بسیار مفید اقتصادی است که علاوه بر کمک به رشد و تعالی معنوی انسان نقش مهمی در جلوگیری از پدیده انباشت سرمایه و به وجود آمدن قشر تنگ دست دارد؛ به عبارت دیگر انفاق موجب پر شدن شکاف های اجتماعی ناشی از فقر می شود و به عنوان یک مکانیزم فعّالِ تعدیلِ ثروت از تقسیم شدن افراد جامعه به دو قشر فقیر و سرمایه دار جلوگیری می کند. در رهنمودهای قرآن و اولیای الهی به همان میزان که خسیس بودن سرزنش شده، انفاق به دیگران و بخشندگی ستایش شده است. حتی در برخی از آیات بذل وبخشش در ردیف ایمان به غیب و پایبندی به نماز، از جمله اوصاف پرهیزگاران دانسته شده است. بخشش مال به انسان های تنگ دست نه تنها کرداری پسندیده و نیکوست، بلکه در بینش اسلامی تکلیف و وظیفه مهمّ دینی نیز هست که اگر کسی به آن عمل نکند در روز واپسین مؤاخذه خواهد شد. امام علی بن ابی طالب علیه السلام در روایتی می فرمایند: «بر صاحبان مال و ثروت لازم است که از بذل مال خویش به افراد تنگ دست خودداری نکنند». واضح است که این تکلیف غیر از تکالیف مالی واجبِ اسلامی دیگر نظیر پرداختن خمس و زکات است که با شروط خاصّی متوجّه تک تک افراد جامعه اسلامی می شود. از این روایت و روایت های نظیر آن معلوم می شود که یکی از علّت های مهمّ پیدایش پدیده فقر خودداری ثروتمندان از عمل به وظیفه «انفاق» است. اگر افراد برخوردار، آن چنان که باید، به انسان های مستمند رسیدگی کنند فاصله طبقاتی بین اقشار جامعه از حالت طبیعی خارج نمی شود.


دخترتنها
ساعت8:09---4 اسفند 1389
سلام برادر گرامي.من هرچي سر ميزنم جواب سوالمو نميبينم.


پاسخ:
سلام بزرگوار سوال شما کجاست ؟؟؟؟؟؟
من هرچقدر در نظرات تفحص کردم سوالی از طرف شما ندیدم.اگه مشکلی نیست مجددا سوالتون رو بفرمایید. یا بفرمایید در کدام پست مطرح کرده اید.

من سوال شما رو دیدم حالا چطور باید جواب بدم نه وبلاگ دادید نه ایمیل؟جواب سوالتون رو کجا بزارم؟


d
ساعت23:40---3 اسفند 1389
سلام بر حاج آقای گل



خداوند به شما توفیق روز افزون دهد عید آسمانی بر آسمانیان محمدی مبارک

التماس دعای فراوان
پاسخ: ممنونم همچنین شما.


عجل فرجه
ساعت20:35---3 اسفند 1389
ممنونم که سر زدید
بحث خوبیه
واقعا با شرایطی که پیش اومده لازمه !!
موید باشید


...منتظر...
ساعت20:18---3 اسفند 1389
سلام



ممنون از دعوتتون

خودتون خیلی خوب پاسخ دادین...



یکی از همکلاسی های منم از نظر حجاب خوب نیست ولی عاشق رهبر عزیزمونه عاشق ولایت فقیه که امیدوارم با این عشق حجابشم درست کنه...

و این یعنی از هر قشری از هر نوع انسان دوست دار ولایت فقیه هستن...



پیروز باشین و رهـــــــا



اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ: سلام بله الحمدالله از همه قشری عاشق رهبری هستند ول انشاالله رفتار و اعمالشون هم مثل رهبری باشد.


عبدالزهرا
ساعت15:51---3 اسفند 1389
سلام دوست عزیز و گرامی

ممنون و متشکرم از جوابهایی که به سوالت بنده داداه اید واقعا جوابهای مستدل و قانع کننده ای است

در ضمن

حق چو دید آن نور مطلق در حضور

آفرید از نور او صد بحر نور

آفرینش را جز او مقصود نیست

پاک دامن تر زاو موجود نیست

میلاد نبی اکرم (ص) و امام صادق(ع)گرامی باد

باعرض پوزش و شرمندگی که میلاد دو نور اللهی را دیر به شما تبریک میگم

اگه به ما افتخار میدید که شمارا بانامی که فرمایش کنید لینک کنم و اگه دوست داشتید منو را به نام نسیم آرام لینک کنید
پاسخ: سلام . منونم حتما لینکتان خواهم کرد باعث افتخار است.


همه
ساعت15:06---3 اسفند 1389
چرا یه غیر مذهبی باید خواهان ولایت فقیه باشه؟ ایا این ابزاری برای تبلیغ نیست؟
پاسخ: البته غیر مذهبی منظورمون این نیست که مسلمان نیست یا اهل انقلاب نباشد.منظور تیپ و قیافه اش است که مثل مذهبی ها نیست و الا ممکن هست همین خانم اهل نماز و دعا باشد و حتی بیشتر از من و شما این رهبر و نظام رو دوست داشته باشد کما اینکه من خودم دیدم از این افراد.


همه
ساعت15:03---3 اسفند 1389
شما به قصد ریبه نگاه نمیکنی بقیه چی؟؟؟؟ ایا اطمینان داری کسی رو به گناه نمیندازی؟
پاسخ: دوست عزیز این عکس چیزی ندارد که بخواهند به قصد ریبه نگاه کنند.اونهایی که دنبال نگاه حرام هستند به اندازه کافی عکس های بدتر از این در اینترنت موجود است.


همه
ساعت2:01---3 اسفند 1389
جالبه توی وبلاگ یه طلبه. عکس به قول شما زن بد حجابه. این به نظر خودتون ترویج بدحجابی نیست. بهتره بگم جایی که بشه از بی حجابی سوئ استفاده کرد حتما از نظر علما مجازه. چه اینجا چه صدا و سیما.متاسفم که به اصول خودتون هم پایبند نیستید. شما مگه نمیگی نگاه کردن به موی زن نامحرم حرامه. حالا که عکس اون اقا تو دستشه حلاله. واقعا حق دارم بخندم.ههههههه


پاسخ: پاسخ: با سلام به شما بزرگوار.دوست عزیز از این عکس هیچ کسی ترویج بی حجابی رو برداشت نمی کند چرا که اسلام و دین ما موضعه اش نسبت به بی حجابی مشخص و واضح است. هدف از قرار دادن این عکس این است که خیلی ها بدانند که حامیان ولایت فقیه و رهبری فقط قشر خواصی از مردم که مذهبی باشند نیستند بلکه عیر مذهبی ها هم خواهان ولایت فقیه می باشند.چرا که عده ای از جمله دشمنان در این خیالند که حامیان رهبری فقط قشر مذهبی ها هستند اما این عکس حرف آنها را باطل می کند. دیدن عکس بی حجاب زن نامحرم حرام نیستتتتتتتتتتتتت.شما هر جا دیدید حرامه بفرمایید ما هم استفاده کنیم. نظر امام رو خدمتتون عرض میکنم: مسئله-اگر نامحرم در عکس حجاب کامل را رعایت‏نکرده است در این صورت اگر مرد آن زن را می‏شناسد نمی‏تواندبه عکس او نگاه کند و اگر او را نمی‏شناسد می‏تواند به عکس‏نامحرم نگاه کند مشروط به آنکه به قصد لذت و ریبه نباشد. امام:استفتاء کتاب احکام بانوان صفحه 33 سؤال 45 و 44. پس دوست عزیز این خنده شما به خاطر اطلاعات کم است و الا نمیخدید


مینا
ساعت21:58---2 اسفند 1389
خجسته ميلاد حضرت رسول اکرم (ص) پيامبر خوبي ها و مهرباني ها و ميلاد صادق آل محمد (ع) تهنيت باد
یا حق


مینا
ساعت21:57---2 اسفند 1389
خجسته ميلاد حضرت رسول اکرم (ص) پيامبر خوبي ها و مهرباني ها و ميلاد صادق آل محمد (ع) تهنيت باد
یا حق


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




ارسال توسط هادی فلاح

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 112
بازدید کل : 65823
تعداد مطالب : 64
تعداد نظرات : 842
تعداد آنلاین : 1